معرفي عجايب هفتگانه جديد جهان + عكس
ديوار بزرگ چين ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستاني پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسيح ريودوژانيرو (برزيل) ، ويرانه هاي ماچو پيكچو متعلق به تمدن اينكا (پرو) ، هرم و بقاياي شهر چيچن ايتزا متعلق به تمدن مايا (مكزيك) و كولوسئو رم (ايتاليا) به عنوان عجايب هفتگانه جديد جهان انتخاب شدند.
چيچن ايتزا
چيچن ايتزا اثري باستاني از تمدن مايا است كه در كشور مكزيك واقع شده است. اين اثر جزو ميراث جهاني يونسكو به شمار ميرود. در سال ۲۰۰۷ ميلادي، اين اثر به همراه ۶ اثر ديگر در يك راي گيري جهاني به عنوان يكي از عجايب هفتگانه جديد معرفي شدند.
محوطه (سايت) چيچن ايتزا شامل چندين ساختمان سنگي است كه قبلاا به عنوان قصر، معبد، حمام، مغازه و ... به كار ميرفته اند. مطرح ترين قسمت هاي آن عبارتند از
* El Castillo (قلعه)
o مهمترين اثر اين مجموعه، El Castillo ( به معناي قلعه در اسپانيولي) است كه عبارتست از هرمي پلكاني كه از هر چهار طرف داراي پلههايي تا بالاي هرم است. اين معبد، متعلق به خداي آسمان بوده است.
* معبد جنگجويان
* محوطه بازي
* ساير سازه ها
o معابد و سازههاي ديگري نيز در محوطه اثر تاريخي چيچن ايتزا قرار دارند.
مجسمه حضرت مسيح برزيل
مجسمه مشهوري كه در برزيل در شهر Rio de Janeiro قرار دارد و بسياري از مردم آن را در تلويزيون ديده اند در حقيقت مجسمه مسيح منجي است. اين مجسمه با 125 فوت ارتفاع در سال 1926 و در ارتفاع ۷۱۰ متري نوك كوه Corcovado ساخته شده است. مجسمه مذكور حالت ايستاده عيسي مسيح را در حاليكه دستان خود را كاملاً باز كرده است نشان مي دهد كه اين حالت نشان دهنده پذيرش همه انسانها در آغوشش است. مجسمه عيسي مسيح نشانه برزيل است كه امروزه شهرتي جهاني پيدا كرده است.
توريستهايي كه از برزيل ديدن مي كنند حتماً به ديدن اين مجسمه نيز مي روند. دست چپ اين مجسمه به سمت شمال شهر Rio de Janeiro و دست راست آن به سمت جنوب شهر اشاره مي كند. مناظر بسيار جذابي را مي توان از آنجا مشاهده كرد كه نفس را در سينه تماشاچي حبس مي كند. اين مناظر شامل شهر Rio، خليج، كوه Sugarloaf و ساحل رودخانه هاي Copacabana و Ipanema مي شود. علاقمندان به فوتبال نيز مي توانند منظره اي از استاديوم را مشاهده نمايند.
كولوسئوم
Coliseum معروفترين آمفي تئاتر دايره وار(بيضي) عظيم تاريخي كه تعداد رديفهاي صندلي آن به تعداد پنجاه هزار وداراي ۸۰ در ورودي است. واژه كلوسئوم به معني «جايگاه بزرگ» نام ديگر آن آمفي تئاتر فلاويوسي(amphitheaterum flaviusi) است. ساخت كولوسئوم توسط Vespasian (وسپاسين)امپراطور سالهاي ۶۹ تا ۷۰ روم پايه گذاري شد، پس از آن پسرش Titus (تيتوس)در سال ۸۰ بعد از ميلاد آنرا بنا كرد، كه نهايتا توسط Domitian (دومتين)برادر Titus كه در سال ۸۱ بر وي غلبه كرد و بر جايگاه امپراطور روم نشست، كامل شد و به پايان رسيد. كولوسئوم به عنوان اولين آمفي تئاتر دائمي و ماندگار ساخته شده در روم، در زمينهاي باتلاقي ما بين تپههاي Esquiline(اسكوئيلين) و Caelian(كائلين) واقع شده بود.
در اين مجموعه امپراطور روم شاهد فجيع ترين جنايات به شكل كشتار بردگان و مسيحيان بودهاست نبردهاي خونين بر سر مرگ و زندگي گلادياتورها يكي از سرگرميهاي روزانه امپراطوران و اشرافيان روم بودهاست قدمت تاريخي و شكوه و جلال اين عمارت از يك سو و كارامدي آن براي اجراي نمايش و امكان كنترل جمعيت، از سوي ديگر، باعث شد اين سالن يكي از بزرگترين بناهاي معماري روم باستان به شمار ميرفت.
پلان اين مجموعه به شكل بيضي به قطرهاي ۱۸۸ و ۱۵۶ متر زير بناي آن حدود ۶ جريب ميباشد ارتفاع آن تقريبا به اندازه يك ساختمان۱۵ طبقه ميرسد(حدود۴۸متر) كف صحنه چوبي است و در زير آن مجموعهاي از اتاقها و گذرگاهها براي عبور حيوانات وحشي و ساير تداركات لازم جهت راه اندازي و اجراي نمايش قرار گرفتهاست. تعداد ۸۰ ديوار به عنوان تكيه گاه براي طاقهاي گنبدي شكل، گذرگاهها، پلكان و رديفهاي صندلي، روي صحنه قرار گرفتهاست. لبه بيروني طاقهاي متوالي باعث اتصال طبقات مختلف و پلكان بين آنها به يكديگر شدهاست. نماي داخلي Coliseum از بالا سه رديف طاقهاي گنبدي شكل رو در روي ستونها و سر ستونها قرار گرفتهاند،
در ستونهاي طبقه اول سبك معماري دوريك (Doric)، در طبقه دوم سبك ايونيك (Ionic)، و در طبقه سوم سبك قرنتي (Corinthian) كه نزديك به سبك كلاسيك يونان بود، به كار رفتهاست.اين بنا به دليل عبور و مرور آسان جمعيت به داخل و خارج ميدان يكي از شاهكارهاي مهندسي است در بالاي اين سه طبقه اصلي، طبقه زيرشيرواني شامل ستونهاي مستطيل شكل سبك قرنتي قرار دارد، فضاي بين ستونها با ۴۰ عدد پنجره كوچك مستطيل شكل پر شدهاست.
در قسمت بالا، ديواركوبها و بندگاههايي وجود دارد كه تيركهايي را كه سايه بانها به آنها آويزان است، نگه داشتهاند. در ساخت عمارت با دقت بسياري از انواع تركيبات ساختماني استفاده شده، براي فونداسيون از بتون و براي ستونها و طاقها از سنگ آهك (تراورتن) استفاده شده، در ستونهاي به كار رفته براي ديوار دو طبقه زيرين، از نوعي سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شدهاست. براي طبقات فوقاني و اكثر طاقها از آجر بتوني استفاده شدهاست.
ديوار چين
ديوار چين كه يكي از هفت اعجاز جهان شمرده مي شود، در جهان به لحاظ زمان ساخت طولاني ترين و بزرگترين مهندسي تدافعي نظامي در قديم است .
اين ديوار در نقشه جغرافيايي چين ۷۰۰۰ كيلومتر امتداد يافته است. اين اثر سال ۱۹۸۷ در "فهرست ميراث جهاني " ثبت شد. تاريخ ساخت ديوار چين به قرن ۹ قبل از ميلاد باز مي گردد.
حكومت وقت چين براي جلوگيري از حملات مليت هاي شمالي ، برجهاي آتش براي خبر رساني و يا قلعههاي مرزي براي حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با ديوار و بر روي آن ايجاد كرد .
در دوره حكمراني سلسلههاي بهار وپاييز و كشورهاي جنگجو ،ميان دوك ها جنگ بر پا شد و كشورها با استفاده از كوههاي مرزي به ساخت ديوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از ميلاد ،امپراتور چين شي خوان پس از به وحدت رساندن چين ، ديوارهاي دوك ها را به هم متصل كرد كه به صورت ديوار بزرگ در مرزهاي شمالي بر روي كوهها در آمد . او مي خواست با اين كار از حملات دشمن به مراتع شمالي جلوگيري كند.
در اين زمان طول ديوار چين به ۵۰۰۰ كيلومتر مي رسيد. در سلسله خان پس از سلسله چين طول ديوار به ۱۰ هزار كيلومتر رسيد. در تاريخ دو هزار و اندي ساله چين، حكمرانان دوران مختلف به ساخت ديوار چين پرداختند . تا اينكه طول ديوار به ۵۰ هزار كيلومتر رسيد. اين ميزان معادل گردش به دور كره زمين است .
ديواري كه اكنون مردم مشاهده مي كنند ، ديوار متعلق به سلسله مينگ (سال ۱۳۶۸ – سال ۱۶۴۴ ) است از غرب به دروازه " جايو گوان " در استان گان سو چين و از شر ق به ساحل رود يالو جيان در استان ليائو نينگ در شمال شرقي چين منتهي مي شود و درميان آن ۹ استان- شهر و ناحيه خود مختار به طول ۷۳۰۰ كيلومتر وجود دارد و مردم انرا ديوار طولاني مي نامند.
ديوار چين به عنوان پروژه تدافعي بر روي كوهها ساخته مي شد از بيابان ها مراتع و لجنزارها عبور مي كرد . كارگران طبق عوارض زميني ،ساختار متفاوتي براي ايجاد ديوار در نظر گرفتند كه درايت و عقل نياكان چين را نشان مي دهد. ديوار بر مسير كوههاي پر فراز و نشيب امتداد يافته است . در بيرون ديوار پرتگاههاي بلند ديده مي شود . در واقع كوه و ديوار به يكديگر پيوند خورده اند . لذا دشمن به هيچوجه قادر به نفوذ به اين ديوار نبود . ديوار چين معمولا با آجرهاي بزرگ و سنگ مستطيل ساخته شده و در وسط ان خاك و خرده سنگ ريخته شده و ارتفاع ان ۱۰ متر است در پهناي ديوار براي عبور چهار اسب كافي است و در يك رديف عرض آن ۴ -۵ متر است تا در زمان انتقال غلات و سلاحها مشكلي ايجاد نشود .
طرف دروني ديوار، نرده سنگي و در وجود دارد كه به آساني حركت مي كند . در فاصله معييني سكوي ديواري ويا برج آتش براي خبررساني ساخته شده است . سكوي ديواري براي ذخيره سلاحها و غلات و استراحت سربازان است و در جنگ مخفيگاه بوده است . هنگامي كه دشمن دست به حمله مي زد برج هاي آتش روشن مي كردند و سراسر كشور از حمله آگاه مي شدند .
اكنون مقاومت ديوار چين به عنوان يك مانع نظامي از بين رفته است. اما زيبايي معماري مخصوص آن ديدني است . زيبايي ديوار چين پر ابهت ، و باعظمت است. از دور ديواري بلند و پر پيچ و خم بر روي كوهها همانند اژدهايي در حال حركت به چشم مي خورد و صحنهاي شكوهمند ايجاد شده است . از نزديك ، دروازههاي پر ابهت ، ديوار ها ، سكوهاي ديوار ي،برج هاي ديده باني، برج هاي آتش هماهنگ با عوارض زميني آكنده از دلربايي هنري است. ديوار چين داراي اهميت تاريخي و فرهنگي و ارزش ديدني است. چيني ها مي گويند : " كسي كه به ديوار چين صعود نكرده باشد ، قهرمان نيست ".
گردشگران چيني و خارجي از پيمودن ديوار احساس افتخار مي كنند . حتي سران بسياري كشورهاي خارجي نيز فرصت ديدار از اين اثر بزرگ را از دست نمي دهند .
برخي از بخش هاي ديوار چين بخوبي حفظ شده است از جمله ديوار "بادلينگ " در نزديكي بيجنيگ ديوار " سي ما تاي " ، ديوار " موتيان يو " ، دروازه شان حاي گوان در انتهاي شرقي ديوار چين است كه نخستين دروازه چين ناميده مي شود و دروازه "جايوگوان" در انتهاي غرب در گان سو ،اين بخش ها همچنين از مكان هاي بسيار مشهور و ديدني ديوار است و گردشگران زيادي در تمام سال از آنها بازديد مي كنند .
ديوار چين تجسم درايت و رنج و زحمت ميليونها چيني در دوره باستان چين است . اين اثر پس ازهزاران سال از بين نرفته و داراي دلربايي فناناپذير و سمبل روحيه مليت چين است . سال ۱۹۸۷ ميلادي ديوار چين به عنوان "سمبل مليت چين در فهرست ميراث جهاني ثبت شد.
ماچو پيچو (به اسپانيايي: Machu Picchu)،
ماچو پيچو (به اسپانيايي: Machu Picchu)، به معني قلهٔ قديمي، از آثار دورهٔ اينكاها ميباشد كه در ارتفاع ۲٬۴۳۰ متري از سطح دريا در دامنهٔ كوه در بالاي درهٔ اوروباما در كشور پرو و در ۷۰ كيلومتري شمال كوسكو قرار گرفتهاست. اغلب اوقات از آن بهعنوان «شهر گمشدهٔ اينكاها» ياد ميشود. ماچو پيچو احتمالأ شناخته شدهترين نماد امپراتوري اينكاها ميباشد.
اين شهر در حدود سال ۱۴۵۰ ميلادي ساختهشده و صدها سال پيش در زمان فتح اينكاها توسط اسپانياييها متروك شدهاست. براي قرنها فراموش شدهبود و به جز عدهاي از مردم محلي كسي از آن نامي به خاطر نداشته است. اين اثر در سال ۱۹۱۱ ميلادي توسط هيرام بينگهام، تاريخشناس آمريكايي به جهانيان معرفيشد. پس از آن، ماچو پيچو به يكي از مناطق جذب توريست تبديل شد و در سال ۱۹۸۱ ميلادي در فهرست آثار كشور پرو و در سال ۱۹۸۳ ميلادي در فهرست ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيد. اين اثر هم اكنون به عنوان يكي از عجايب هفتگانه جديد شناخته ميشود.
ماچو پيچو با ديوارهاي سنگي جلا دادهشده مطابق با معماري كلاسيك اينكاها ساخته شدهاست. اولين بناي اين مجموعه اينتيهوآتانا (به اسپانيايي: Intihuatana)، معبد خورشيد كه اطاقي با ۳ پنجره و در منطقهاي از ماچو پيچو كه باستانشناسان آن را منطقهٔ مقدس مينامند، ميباشد. در سال ۲۰۰۳ ميلادي تعداد توريستهاي اين شهر باستاني ۴۰۰٬۰۰۰ نفر بودهاست. در سپتامبر ۲۰۰۷ ميلادي، پرو و دانشگاه ييل به توافقي مبني بر استرداد صنايع دستي برداشتهشده از ماچو پيچو در اوايل قرن بيستم ميلادي توسط هيرام بينگهام دست يافتند
.
تاريخچه
اينتيهوآتانا (به انگليسي: Intihuatanais )، تصور ميشود يك ساعت نجومي است كه توسط اينكاها طراحي و ساخته شدهاست.
ماچو پيچو در حدود سال ۱۴۵۰ ميلادي در ارتفاعات امپراتوري اينكاها ساخته شدهاست. اين شهر در حدود ۱۰۰ سال بعد در پي پيروزي امپراتوري اسپانيا متروك شد.
اين دژ در ۵۰ مايلي كوسكو، پايتخت اينكاها قرار دارد و به همين دليل هرگز مانند ساير شهرهاي اينكاها پيدا و ويران نشدهاست. در طول قرنها، جنگلهاي اطراف اين مجموعه رشد كرده و آن را پوشانده است و به همين دليل از نظرها پنهان ماندهاست و تنها عدهٔ معدودي از وجود آن اطلاع داشتهاند. در بيست و چهارم ژوئيهٔ سال ۱۹۱۱ ميلادي، ماچو پيچو بهوسيلهٔ هيرام بينگهام، تاريخشناس آمريكايي در يك سخنراني در دانشگاه ييل به دنياي غرب معرفي شد. او بهوسيلهٔ راهنمايي محلياني كه گهگاه به سايت مراجعه ميكردند به آنجا هدايت شد. بينگهام مطالعات باستانشناسي را انجام داد و تحقيقاتش را دربارهٔ آن محل كامل كرد و آن را «شهر گمشدهٔ اينكاها» كه نام اولين كتابش نيز بود، ناميد. او هرگز اعتباري براي كساني كه او را به آن محل راهنمايي كردنند قائل نشد و آن را يك شايعهٔ محلي ناميد.
بينگهام در حال جستجو براي يافتن شهر ويكتوس، آخرين پناهگاه و موضع ايستادگي اينكاها در دوران تسلط اسپانيا بر پرو بود. در سال ۱۹۱۱ ميلادي، بعد از سالها كاوش و سفر در حوالي منطقه، او توسط كواِنچوآنز (به اسپانيايي: Quechuans) كه در ماچو پيچو و در زيرساختهاي اصلي شهر زندگي ميكرد به دژ هدايت شد. او چندين سفر ديگر انجام داد و حفاريهايي را نيز در سايت در حوالي سال ۱۹۱۵ ميلادي هدايت كرد. او كتابها و مقالاتي دربارهٔ كشف ماچو پيچو نوشت.
سيمون ويسبارد، كاوشگر قديمي كوسكو، مدعي ميباشد كه انريك پالما، گابينو سانچز و آگوستين ليزاراگا كه اسماميشان بر روي يكي از صخرهها در آنجا در تاريخ ۱۴ ژوئيه سال ۱۹۰۱ ميلادي حك شدهاست قبل از بينگهام آنجا را كشف كردهبودند. همچنين، در سال ۱۹۰۴ ميلادي يك مهندس به نام فرانكلين ظاهراً اشارهاي به خرابهها از فاصلهٔ دور داشتهاست. بنا بر ادعاي خانوادهٔ پِين، او به توماس پِين، مبلغ مذهبي كه در آن مكان زندگي ميكرده است، دربارهٔ اين محل گفته است. در سال ۱۹۰۶ ميلادي، پين و مبلغي ديگر به نام استوارت اي مك نارين (۱۸۶۷ تا ۱۹۶۵ ميلادي) ظاهراً به محل خرابهها صعود كردهاند.
در سال ۱۹۱۳، اين مكان بعد از اينكه انجمن جغرافياي ملي (به انگليسي: National Geographic Society ) بحثهاي ماه آوريل را بطور كامل به آن اختصاص داد شهرت بسياري پيدا كرد. در سال ۱۹۸۱ ميلادي منطقهاي به وسعت ۳۲۵.۹۲ كيلومتر مربع كه ماچو پيچو را احاطه كردهبود جزء ميراث تاريخي پرو به ثبت رسيد. اين منطقه تنها به اين خرابهها محدود نميشد بلكه شامل مناظر طبيعي منطقهاي نيز ميشود.
ماچو پيچو بهعنوان ميراث جهاني يونسكو در سال ۱۹۸۳ ميلادي به ثبت رسيد. و اين منطقه «يك شاهكار خالص معماري و نشانهاي منحصر به فرد از تمدن اينكاها» ناميده شد. اين اثر هم اكنون به عنوان يكي از عجايب هفتگانه جديد شناخته ميشود.
منطقهٔ جغرافيايي
ماچو پيچو در ۷۰ كيلومتري شمال غربي كوسكو، در بالاترين نقطهٔ كوه ماچو پيچو، ۲٬۳۵۰ متر بالاتر از سطح دريا واقع شدهاست. اين اثر از مهمترين آثار باستانشناسي در آمريكاي جنوبي و پربينندهترين جاذبهٔ توريستي كشور پرو ميباشد.
از سمت بالا، در صخرهٔ ماچو پيچو، يك صفحهٔ سنگي عمودي ۶۰۰ متري قرار دارد كه در انتها به رودخانهٔ اوروباما ميرسد. مكان اين شهر جزء اسرار نظامي بودهاست.
توريسم
ماچو پيچو كه جزء ميراث ثبت شدهٔ يونسكو ميباشد بهعنوان پر بازديدترين مكان توريستي كشور پرو و مهمترين منبع درآمد، بطور پيوسته در معرض خطرهاي اقتصادي و تجاري قراردارد. در اواخر ۱۹۹۰ ميلادي، دولت پرو اجازهٔ ساخت ماشين كابلي و يك هتل لوكس همراه با رستوران و مجموعهٔ توريستي را در خرابههاي سايت صادركرد. اين تصميم با مخالفت دانشمندان و عموم مردم پرو روبرو شد. آنها معتقد بودند كه تعداد زياد توريست در سايت امكان اعمال خطر را بر آن افزايش ميدهد.
توريستهاي ماچو پيچو همه ساله در حال افزايش ميباشد و در سال ۲۰۰۳ ميلادي معادل ۴۰۰٬۰۰۰ نفر بودهاست. [۱] به اين منظور، اعتراضهاي شديدي براي ساختن پل جديد در اين سايت صورت گرفته است و يونسكو اين سايت را در ليست آثار در معرض خطر قرار دادهاست.
در هنگام استفاده از اين سايت صدماتي به آن وارد شدهاست. در سپتامبر سال ۲۰۰۰ ميلادي، ساعت آفتابي اينتيهوآتانا به علت سقوط يك جرثقيل ۴۵۰ كيلوگرمي به شدت صدمه ديد. اين جرثقيل توسط يك شركت تبليغاتي كه آگهي براي يك مدل آبجو ميساخت استفاده ميشد.
پترا به عربي ( البتراء ) شهري تاريخي در كشور پادشاهي اردن
اين شهر باستاني در ۲۶۲ كيلومتري جنوب شهر عمّان پايتخت اردن ودر غرب راه اصلي بين شهر عمّان وشهر عقبه واقع شدهاست. شهري است به كمال كه همهٔ آن در كوه و در تخته سنگهايي به رنگ گل سرخ يا رنگ صورتي تراشيده شدهاست. از اينجاست كه نام اين شهر زيبا پترا نهاده شدهاست. كلمه (پترا) به زبان يوناني به معني (صخره) است وچون اين شهر باستاني تماماً در سنگ (صخره) كنده شدهاست آنرا پترا ناميدهاند. همچنين اين شهر تاريخي وزيبا را به خاطر گل سرخ گون بودنش بنام ( المدينة الوردية ) نيز ناميده شدهاست، در سال ۱۹۷۸ ميلادي كتابي در اين مورد نوشته شدهاست كه از تاريخ بناي اين شهر باستاني سخن ميگويد ، مؤلف نام كتاب را (الأسرار المَدينَة الوَردِيَة) نامگذاري نمودهاست. نام قديم اين شهر سلع بود، يعني (صخره) روميان نامش را به زبان خودشان ترجمه نمودهاند. ، درقرن اول قبل از ميلاد ودر عهد شاه غساني حارث سوم درخشيد.
حدود كشور نَبَطيها
حدود كشور نَبَطيها از ساحل شهر عسقلان در غرب فلسطين و در امتداد صحراي شام در سمت مشرق ادامه مييافت. شهر پترا حلقهٔ اتصال بين تمدن سرزمين ميانرودان (يا بينالنهرين) و سرزمين شام و شبهجزيره عربستان و مصر بودهاست. اين شهر كه پايتخت كشور نَبَطيها بود توانستهبود كنترل و زمام راههاي تجارتي مناطق اطراف خود بدست گيرد، كاروانهاي تجارتي از جنوب شبهجزيره عربستان و غزه و عسقلان و صور و دمشق از راه پترا پايتخت كشور نَبَطيها ميگذشتهاند و اين شهر از رونق خاصي برخوردار بودهاند.
پايان حكومت نَبَطيها
پايان حكومت نَبَطيها و خرابي پايتخت شهر پترا بدست روميان در سال ۱۰۵ ميلادي بودهاست، قشون روميان در سال ۱۰۵ ميلادي سرزمين نَبَطيها را محاصره ميكنند وآب را به روي ساكنان شهر ميبندند و سرانجام بعد از مدتي آن شهر را اشغال ميكنند و به حكومت نَبَطيها خاتمه ميدهند.
بيرون آمدن پترا از دست روميان
در سال ۶۳۶ ميلادي عربها توانستند شهر پترا را از نفود روميها برهانند. ساكنان پترا پس از آن به كشاورزي اشتغال ورزيدند. اما زلزلهاي كه درسالهاي ۷۴۶ و ۷۴۸ به اين شهر وارد آمد، ساكنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف كوچ كنند. آثار اين شهر باستاني همچون دُّري در كوه ميدرخشد و يادگاري از دوران نَبَطيها بجا ماندهاست كه بسيار تماشايي است.
تاجمحل (به هندي: तIज महल، به اردو: تاج محال)
آرامگاه زيبا و باشكوهي است كه در نزديكي شهر اگرا و در ۲۰۰ كيلومتري جنوب دهلي نو پايتخت هند واقع شدهاست. اين بنا به دستور شاه جهان، امپراتور گوركاني هند به منظور يادبود از همسر ايراني محبوبش ممتاز محل كه در سال ۱۶۳۱ (ميلادي) بههنگام وضع حمل فوت كرد بنا شدهاست. شاه تصميم گرفت پس از مرگ همسرش با ساخت بنايي زيبا، مجلل و عظيم، همسرش را جاودانه كند. از اينرو آرامگاهي زيبا بر روي قبر او بنا نهاد.
همانطور كه مشخص است، نام اين بناي زيبا ايراني ميباشد. اين ساختمان بر پايه مخلوطي از معماري ايراني، هندي و اسلامي تأسيس شدهاست و در ساخت آن ۲۰،۰۰۰ هنرمند و معمار از نقاط مختلف آسيا بهخصوص ايران، شبه قاره هند، آسياي ميانه و آناتولي شركت داشتهاند.
آغاز ساخت تاجمحل سال ۱۶۳۲م (۱۰۴۲ ش) بود و در سال ۱۶۴۷م (۱۰۵۷ ش) تكميل شد.
احمد معماري لاهوري و برادرش استاد حميد لاهوري (سده يازدهم هجري) سرمعماران ايراني سازنده تاج محل در هندوستان بودهاند. در برخي متون نيز از عيسي خان شيرازي و امانت خان شيرازي طغرانويس، كه هر دو ايراني بودهاند نام برده شدهاست، كه گويا خطاطيهاي روي در و ديوارهاي تاج محل به امانت خان واگذار شدهبودهاست.
نماد وفا و عشق ابدي
تاج محل بنايي مُجَلَّل و رمز عشق ابديست كه سه قرن و نيم از بناي آن ميگذرد. اخلاص به عشقي رومانسي، از دوران بسيار دور همچون: «ليلي و مجنون»، «رومئو و ژوليت» و يا «بختالنصر» كه باغهاي معلق بابل را به نشان وفاداري براي همسرش ساخت كه يكي از عجايب هفتگانه دنياست، تاج محل نيز يكي از عجايب هفتگانه جديد دنياست، تاج محل آرامگاه «ارجمند بانو بيگم» ملقب به ممتازمحل همسر محبوب «شاهجهان» پنجمين پادشاه گوركاني بود كه در هند به پادشاهي رسيد. اين بنا به دستور شاهجهان براي نشان دادن عمق علاقه و عشق خود به ممتاز محل ساختهاست.
داستان بناي اين مجموعه عمارات مجلل كه در وسط آن گنبد تاج محل چون نگيني مي درخشد، بر ارزش تاريخي اين شاهكار هنري افزوده است. تاج محل، در واقع، باشكوه ترين هديه يك شاه به همسر از دست رفته اش است و پايههاي آن بر عشق وافر شاه جهان گوركاني به ممتاز محل ايراني تبار استوار است. شايد اگر در سال ١٦٠٧ ميلادي شاهزاده خرم، كه بعدا با نام شاه جهان شناخته شد، ارجمند بانو بيگم را، كه بعدا به ممتاز محل ملقب شد، نمي ديد، امروز از تاج محل خبري نبود.
ارجمند بانو دختر يكي از اشراف ايراني با نام عبدالحسن آصف خان و متولد شهر آگراي هند بود. نور جهان، عمه ارجمند بانو همسر محبوب جهانگير، پدر شهزاده خرم و شاه گوركاني وقت بود كه در سياست و دولتداري هم نقش بارزي داشت. شاهزاده خرم كه در آتش عشق ارجمند بانو مي سوخت، بنا به ضوابط سلطنتي با دو زن ديگر ازدواج كرد كه اولي از بستگان دربار صفوي ايران بود. خرم پس از پنج سال انتظار به وصلت ارجمند بانو رسيد.
او پس از مراسم عروسي اعلام كرد كه عروس تازه از ساير زنان دربار برتر و "ممتاز محل" است. ازآن به بعد ارجمند بانو با همين نام و پسوند "بيگم" خطاب ميشد. به نوشته يك تاريخ نگار دربار گوركاني هند كه با نام "قزويني" از او ياد ميشود، پيوند شاهزاده با دو همسر ديگرش تنها حكم زناشويي معمولي را داشت و "خرم" هيچ زن ديگري را شايسته محبت و شيفتگي اي كه نثار ممتاز محل ميكرد، نمى دانست. سال ١٦٢٨ شاهزاده خرم بر تخت طاووس هند نشست و به "شاه جهان" ملقب شد. ممتاز محل نمى خواست به مانند عمه قدرتمندش در امور اداري و سياسي دستي داشته باشد. در عوض فهرست نام هاي زنان بيوه و كودكان يتيم را ترتيب ميداد و از شوهرش مي خواست كه به نيازهاي آنها رسيدگي كند و براي خانوادههاي بينوا نفقه تعيين ميكرد. او نيز مانند شاه جهان به هنر معماري علاقه داشت و در ساماندهي يك باغ كرانه رود يامونا در شهر آگرا، جايي كه سرانجام محل آخرت او شد، نقش داشت.
درگذشت ممتاز محل و وصيت او
ممتاز محل همسر دوم شاهجهان در ۱۷ جون ۱۶۳۱ ميلادي در هنگام تولد فرزند چهاردهمش جان باخت. شاه جهان و ممتازمحل در سال ۱۶۱۲ ازدواج كردند و ۱۸ سال با يكديگر زندگي كردند و ثمره اين ازدواج ۱۴ فرزند بود كه هفت تن زنده ماندند و بزرگ شدند. در يكي از حملههاي جنگي ممتاز محل همراه شاهجهان بود. او باردار و در ماهاي آخر بارداري بود و در اثر وضع حمل جان باخت، اين نوزاد چهاردهمين فرزندي بود كه از ممتاز محل زائيده و دختر بود كه نامش را گوهرهبيگم گذاشتند. هنگام وفات «ممتاز محل» ۳۹ سال بيش نداشت او از شوهرش درخواست كرد كه پس از وي زني نگيرد و براي او مقبرهاي بسازد كه بدان نام وي جاويد بماند.
مرگ ناگهاني «ممتاز محل» پادشاه را دچار غم و اندوه ساخت. شاه داغديده پس از تفكر و تدبر تصميم گرفت بنائي بر مزار محبوبش بسازد تا شاهدي بر عشقش باشد، از اينرو طراحان، مهندسان و استادكاران را از گوشه و كنار دنيا گرد آورد تا آرامگاهي را بسازند كه آخرين دستاورد معماري گوركاني گردد.
به نوشته تاريخ نگاران، شاه جهان در پي درگذشت محبوب ترين همراه زندگي اش خلعت شاهانه اش را به عباي سفيد عوض كرد و يك سال سوگوار بود. شاهي كه قبلا براي توسعه دامنه سلطنتش خون فراواني ريخته بود، گوشه نشين شد و براي مدتي دخترش جهان آرا به امور دولتداري پرداخت. روايت حاكي است ك موهاي سياه شاه جهان طي يكي دو ماه سوگواري سفيد شد.
شاه جهان، تا از چنگ رخوت رها شد، در اجراي وصيت ممتاز محل بهترين معماران و خوشنويسان را از سراسر هند و بيرون از آن فرا خواند تا بناي يادبود محبوب ازدست رفته اش را در شهر آگرا، پايتخت امپراتوري گوركاني، بسازند.
تاريخ نگاران آن دوران، از اين بناي يادبود با نام "روضه ممتاز محل" ياد كرده اند و برخي بر اين نظراند كه "تاج محل" مخفف "ممتاز محل" است. "پيتر ماندي"، جهانگرد اروپايي سده ١٧ ميلادي نيز در نوشتههايش از "تاجِ محل، ملكه دربار گوركاني" نام ميبرد.
خود شاه جهان هم كه سال ها بعد، به دست پسرش اورنگزيب شكست خورد و مدتي در زندان لعل قلعه به سر برد، پس از درگذشت كنار ممتاز محل زير گنبد تاج محل به خاك سپرده شد.
معماري باغ و ساختمان تاج محل
شاهجهان جايگاهي را در كنار «رود جمنا» براي اين بناي بزرگ برگزيد. تاج محل مقبرهاي است با ۵۸ متر بلندي، ۵۶ متر پهنا كه در نزديكي اگرا در ايالت اوتار پرادش هندوستان بر روي يك تخته عظيم ۱۰۰ متر × ۱۰۰ متر مرمرين ساخته شدهاست. اين بناي بزرگ، در يك باغ پهناور ۱۸ هكتاري قرار دارد، كه در مركز اين يك باغ نهر آب طولاني وجود دارد و به شيوه چهارباغهاي ايراني ساخته شدهاست.
شاهجهان قصد داشت براي خود نيز آرامگاهي در كران ديگر «رود جمنا» و برابر آن بسازد و اين دو بنا را با پلي به يكديگر متصل سازد بهنشانه آنكه پيوند او و همسرش از جريان زمان هم در ميگذرد. قرار بود كه بر خلاف نماي تاج محل كه از مرمر سفيد است، آرامگاه شاه از مرمر سياه باشد. اما سرنوشت بر اين شد كه آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و شاه در كنار همسرش آرام گيرد.
تاج محل از سال ۱۹۸۳ جزو ميراث جهاني يونسكو درآمده و در نظر سنجي بزرگ جهاني در سال ۲۰۰۷ ميلادي كه در ۸ ژوئيه همان سال نتيجه آن اعلام گرديد اين بنا در شمار يكي از عجايب هفتگانه جهان در دوران حاضر شناخته شد.
در دو طرف بناي اصلي دو بناي كوچكتر و قرينه بهچشم ميخورد كه در سمت غرب يك مسجد سهگنبدي وجود دارد كه از ماسهسنگ (قهوهاي مايل به قرمز) ساخته شده و در شرق بنايي است كه زماني به مثابه مهمانسرا به كار ميرفتهاست.
گيوين هامبلي، نويسنده كتاب "شهرهاي هندوستان گوركاني"، مينويسد كه ريشههاي ايراني تاج محل، نخستين و پايدار ترين برداشتي خواهد بود كه يك دانش پژوه رشته معماري اسلامي با ديدن اين بناي يادبود حاصل ميكند. به نظر او، تاج محل يك نمونه از معماري صفوي است و در واقع، نمايانگر حد اعلاي نبوغ ايراني در هنر معماري در خاك هند است.
هامبلي با استناد به سخنان هرمان گوتز، كارشناس تاريخ هنر، مي افزايد: "تاج محل از بهترين نمونههاي معماري است كه با ذوق و سليقه صفوي انجام شده است ... در تاج محل موارد معدود انحراف از ارتدكسي هنري صفوي را ميتوان مشاهده كرد كه شامل "چتري هاي راجپوتِ" پيرامون گنبد و تفاوت هايي در تناسب ميان گنبد و پايه آن ميشود. گلدستهها هم كه احتمالا با الهام از آرامگاه "محمود خلجي" در "ماندو" ساخته شده اند، اندكي متفاوت اند. از غرايب روزگار است كه كه يكي از "عجايب جهان" كه كمترين ارتباط را با هنر گوركاني (مغولي) دارد، به نمونه كلاسيك و نماد تمدن گوركاني تبديل شده است."
معمار و طراح تاج محل
در متون تاريخي به نام معمار اين مجموعه اشاره نشدهاست اما در برخي از متنهاي متأخر، به شخصي به نام استاد احمد لاهوري اشاره شدهاست. بنا به يك دستنويس بازمانده از سده ١٧ ميلادي، سرمعمار تاج محل و لعل قلعه (قلعه سرخ) دهلي همين استاد احمد لاهوري بوده است.
علاوه بر اين، در برخي از متون از شخصي به نام استاد عيسي نام برده شده كه بعضي او را اهل شيراز و عدهاي وي را اهل استانبول دانستهاند. برخي از پژوهشگران نيز به يك نسخه خطي اشاره كردهاند كه در آن به «استاد عيسي شيرازي نقشه نويس» و « امانت خان شيرازي طغرانويس» اشاره شدهاست.جداي افراد نامبرده از فردي به نام جرونيمو ورونئو اهل ونيز هم نامبرده شده است. عبدالحق شيرازي كه سال ١٦٠٩ از شيراز به هند مهاجرت كرد و به خاطر استعداد فوق العادهاش در هنر خوش نويسي از سوي شاه جهان به "امانت خان" ملقب شد. به احتمال قريب به يقين، تمام خطاطيهاي روي در و ديوارهاي تاج محل به امانت خان واگذار شده بود، چون تنها نام اوست كه به شكل "امانت خان الشيرازي" زير يكي از خطاطي ها در ايوان جنوبي تاج محل حك شده است. امضاي او حاكي از مقام بلند امانت خان در دربار گوركانيان نيز هست. آنچه مسلم است خط ثلث كتيبههاي تاج محل كه به رنگ مشكي بر زمينه مرمر سفيد نشسته اثر امانت خان شيرازي است.
وجود يك معمار لاهوري در طراحي تاج محل به معني فقدان يك يا چند معمار ايراني نيست. زيرا ميتوان اظهار داشت كه طراحي و ساخت اين مجموعه عظيم و با شكوه، تنها توسط يك معمار صورت نپذيرفتهاست و به احتمال زياد چند نفر معمار و عده كثيري هنرمند در اين كار مشاركت داشتهاند.
به گفته تاريخدان آمريكايي "ميلو بيچ"، در اين مورد ميتوان تنها گمانه زني كرد كه معمار اصلي تاج محل چه كسي بوده، اما اين نكته روشن است كه خود شاه جهان به هنر معماري علاقه داشت ولابد در طراحي تاج محل نيز دستكم نقش يك رايزن را داشته است.
گفته ميشود براي ساخت اين بنا بيست هزار كارگر، استادكار، معمار، سنگتراش، نقاش، فلزكار و جواهرتراش بهمدت بيست و دو سال كار كردهاند.
عجايب هفتگانه جديد جهان شنبه شب 7 ژوييه در يك مراسم رسمي در استاديوم لوز شهر ليسبون ، پايتخت پرتغال و با حضور چهره هاي مشهور جهاني معرفي شدند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه ، در خاتمه يك راي گيري كه توسط يك بنياد سوئيسي برگزار شد و در جريان آن نزديك به 100 ميليون نفر از طريق اينترنت يا تلفن به فهرستي شامل 20 نامزد نهايي كسب عنوان عجايب هفتگانه جديد جهان راي دادند ، برگزاركنندگان اين راي گيري شنبه شب فهرست نهايي عجايب هفتگانه جديد جهان را در ليسبون معرفي كردند.
ديوار بزرگ چين ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستاني پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسيح ريودوژانيرو (برزيل) ، ويرانه هاي ماچو پيكچو متعلق به تمدن اينكا (پرو) ، هرم و بقاياي شهر چيچن ايتزا متعلق به تمدن مايا (مكزيك) و كولوسئو رم (ايتاليا) به عنوان عجايب هفتگانه جديد جهان انتخاب شدند.
البته اهرام ثلاثه مصر آخرين بازمانده عجايب هفتگانه قديم جهان كماكان مقام خود را حفظ كرده است.
راي گيري براي انتخاب عجايب هفتگانه جديد جهان بسيار جدل برانگيز بود ، زيرا هر فردي هر اندازه كه مايل بود مي توانست به مكان مورد نظر خود راي دهد. به طوري كه براساس آمار حدود 2 ميليون اردني از مجموع جمعيت 6 ميليوني اين كشور به شهر باستاني پترا راي داده اند.
از سوي ديگر سازمان يونسكو از اين طرح استقبال نكرد و آن را تنها امري مربوط به افرادي كه در راي گيري شركت كردند، دانسته است.
عجايب هفتگانه قديم جهان عبارتند از ، اهرام ثلاثه مصر، باغ هاي معلق بابل ، مجسمه زئوس كوه المپ ،معبد آرتميس ، معبد هاليكارناس ، مجسمه هركول جزيره رودس و فار اسكندريه كه از ميان آنها تنها اهرام ثلاثه مصر تا روزگار ما باقي مانده است.
چهارشنبه ۰۹ اسفند ۹۶ | ۰۰:۴۷ ۱۵۴ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است